مقدمه حرفه پرستاری با شرایط سخت و استرس زا و برخی پیامدهای روان شناختی همراه است. همچنین یکی از مهمترین پتانسیل های سلامت که در مبانی نظری و پژوهشی توصیف شده است، حس انسجام است. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر استرس ادراک شده بر پریشانی روان شناختی و بهزیستی روان شناختی با نقش میانجی حس انسجام در پرستاران انجام شد. روش کار پژوهش حاضر مطالعه ای مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل تمامی پرستاران مشغول به کار در بیمارستان ها و مراکز درمانی شهر تهران بودند. در این مطالعه، 200 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارتند از: مقیاس تنش ادراک شده کوهن (1983)، پرسشنامه پریشانی روان شناختی کسلر (2003)، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (1989)، مقیاس حس انسجام آنتونووسکی (1993). برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری و از نرافزار SPSS نسخه 23 وAMOS نسخه 23 استفاده شد. یافته ها نتایج یافته ها نشان از برازش مدل مورد نظر است. به علاوه نتایج به دست آمده حاکی از اثر مستقیم، مثبت و معنادار بین استرس ادراک شده با پریشانی روان شناختی (556/5=T؛ 001/0>P؛ 385/0=β, )، همچنین اثر مستقیم، منفی و معنادار بین استرس ادراک شده با بهزیستی روان شناختی (407/3-=T؛ 001/0>P؛ 173/0-=β, ) است. افزون بر این حس انسجام در رابطه بین استرس ادراک شده با پریشانی روان شناختی و بهزیستی روان شناختی نقش میانجی داشت. نتیجه گیری نتایج این مطالعه نشان از اهمیت نقش میانجی حس انسجام در رابطه بین استرس ادراک شده با پریشانی روان شناختی و بهزیستی روان شناختی است. به عبارت دیگر حس انسجام به عنوان پتانسیل سلامت، در یک محیط کاری پر استرس عمل می کند؛ بنابراین طراحی مداخلات مبتنی بر این مولفه ضروری است، زیرا احتمالا می تواند به طور قابل توجهی کارکردهای جسمانی و روان شناختی فرد را در یک محیط کاری پر استرس تغییر دهد.